درس بیست و یکم 504 لغت

درس بیست و یکم 504 لغت
درس بیست و یکم 504 لغت شامل کلمات جدید،معانی،تلفظ و مترادف ها هستند تا به افزایش یادگیری زبان انگلیسی کمک کنند. با ما همراه باشید.
1- plea/pliː/
درخواست،خواهش
.They made a desperate plea for help📌
آنها درخواست کمک کردند.
.The president has made an emotional plea for the killing to stop📌
رئیس جمهور درخواستی احساسی برای توقف قتل کرده است.
.Aid organizations are making an urgent plea for financial assistance📌
سازمان های کمک رسان درخواست فوری برای کمک مالی دارند.
2- weary/ˈwɪri/
خسته
.I think he’s a little weary after his long journey📌
فکر می کنم بعد از سفر طولانی اش کمی خسته است.
.Here, sit down and rest your weary legs📌
در اینجا، بنشینید و به پاهای خسته خود استراحت دهید.
.Children weary me with their constant questions and demands📌
بچه ها با سوال ها و خواسته های همیشگی شان مرا خسته می کنند.
3- collide/kəˈlaɪd/
برخورد کردن
📌The two vans collided at the crossroads.
.دو وانت در چهارراه با هم برخورد کردند
📌He went off the road to avoid colliding with another car.
.او برای جلوگیری از برخورد با خودروی دیگر از جاده خارج شد
4- confirm/kənˈfɜːrm/
تایید کردن،اطمینان دادن
.I’ve accepted the job over the phone, but I haven’t confirmed in writing yet📌
من تلفنی این کار را پذیرفته ام اما هنوز کتبا تایید نکرده ام.
.I’m just ringing to confirm your hotel booking📌
من فقط برای تایید رزرو هتل شما زنگ می زنم.
5- verify/ˈverɪfaɪ/
تصدیق کردن،تایید کردن
.The report could not immediately be verified📌
این گزارش بلافاصله قابل تأیید نیست.
.States must verify applicants’ citizenship status📌
ایالت ها باید وضعیت شهروندی متقاضیان را تأیید کنند.
6- anticipate/ænˈtɪsɪpeɪt/
انتظار داشتن،پیش بینی کردن
.We don’t anticipate any trouble📌
ما هیچ مشکلی را پیش بینی نمی کنیم.
.We had one or two difficulties along the way that we didn’t anticipate📌
در این مسیر یکی دو مشکل داشتیم که پیش بینی نمی کردیم.
7- dilemma/dɪˈlemə/
معضل،دو راهی،انتخاب دشوار
.Now he has been offered the other job, which puts him in a bit of a dilemma📌
حالا کار دیگری به او پیشنهاد شده است که او را کمی در دوراهی قرار می دهد.
.I found myself in a dilemma and really didn’t know what to do for the best📌
من خودم را در دوراهی دیدم و واقعاً نمی دانستم برای بهترین کار چه کنم.
8- detour/ˈdiːtʊr/
مسیر انحرافی،جاده فرعی
.You’d be wise to make a detour to avoid the roadworks📌
عاقلانه است که یک مسیر انحرافی انجام دهید تا از کارهای جاده ای جلوگیری کنید.
.Traffic detours will be kept to a minimum throughout the festival📌
انحرافات ترافیکی در طول جشنواره به حداقل خواهد رسید.
مجبور شدیم مرکز شهر را دور بزنیم، بنابراین بیشتر از حد معمول طول کشید.
9- merit/ˈmerɪt/
این طرح مستلزم توجه دقیق است.
10- transmit/trænsˈmɪt/
ارسال کردن،فرستادن،انتقال دادن،عبور دادن
.The information is transmitted electronically to the central computer📌
اطلاعات به صورت الکترونیکی به رایانه مرکزی منتقل می شود.
.Instructions were transmitted to the pilots through their headphones📌
دستورالعمل ها از طریق هدفون به خلبانان منتقل می شد.
11- relieve/rɪˈliːv/
تسکین دادن،آسوده خاطر کردن،برکنار کردن،آزاد کردن
.She was given a shot of morphine to relieve the pain📌
برای تسکین درد به او واکسن مورفین داده شد.
.New toll roads could help relieve congestion on other routes📌
جادههای جدید عوارضی میتوانند به رفع ازدحام در مسیرهای دیگر کمک کنند.
.The routine was the same every day, with nothing to relieve the monotony📌
روال هر روز یکسان بود و چیزی برای رفع یکنواختی نبود.
12- baffle/ˈbæfl/
گیج و مبهوت کردن،متحیر کردن
.She was completely baffled by his strange behaviour📌
او از رفتار عجیب او کاملا گیج شده بود.
.Even his friends were baffled by his behavior📌
حتی دوستانش هم از رفتار او گیج شده بودند.
درس بیست و یکم 504 لغت هم به پایان رسید برای مطالعه دروس بعدی با ما همراه باشید.
برای مطالعه درس بیستم کتاب 504 لغت ضروری همراه با مثال ، تلفظ و ترجمه فارسی به وبسایت بست ایلتس مراجعه کنید.
دیدگاهتان را بنویسید