درس هفتم 504 لغت

درس هفتم 504 لغت
در درس هفتم 504 لغت ، مانند دروس گذشته دوازده واژه ی کاربردی انگلیسی را همراه با معنا و مثال و همچنین تلفظ بررسی میکنیم. اگر درس های قبل را نخوانده اید میتوانید با کلیک روی درس های زیر به انها دسترسی پیدا کنید:
1- Postpone /poʊst poʊn/
delay
به تعویق انداختن، به تاخیر انداختن، به زمان دیگری موکول کردن
.They decided to postpone their holiday until next year📌
آنها تصمیم گرفتند تعطیلات خود را به سال آینده موکول کنند.
.The exams have been postponed until next month📌
امتحانات به ماه آینده موکول شده است.
.The negotiations have been postponed indefinitely📌
مذاکرات برای مدت نامعلومی به تعویق افتاده است.
2- consent /kənˈsent/
agree ، allow
رضایت دادن ، موافق بودن ، اجازه دادن ، قبول کردن
.They can’t publish your name without your consent📌
آنها نمیتوانند نامتان را بدون رضایت شما منتشر کنند.
.You can only come on the trip if your parents give their consent📌
فقط در صورت رضایت والدین می توانید به سفر بیایید.
.She gave her consent to the sale of the painting📌
او رضایت خود را برای فروش نقاشی اعلام کرد.
3- massive /ˈmæs.ɪv/
bulky ، big and heavy
غول پیکر ، بزرگ ، سنگین و حجیم
.If the drought continues, deaths will occur on a massive scale📌
اگر خشکسالی ادامه یابد مرگ و میرها در مقیاس گسترده رخ می دهد.
.She died after taking a massive overdose of drugs📌
وی پس از مصرف بیش از حد مواد مخدر درگذشت.
.The steel industry is coddled by trade protection and massive subsidies📌
صنعت فولاد توسط حمایت از تجارت و یارانه های گسترده مورد استفاده قرار می گیرد.
4- capsule /ˈkæp.səl/
cap ، tablet
کپسول ، محفظه کوچک
.A glass capsule of 280 -300 mm in diameter was placed in the center of it📌
یک کپسول شیشه ای به قطر 300_280 میلی متر در مرکز آن قرار داده شد.
.In these conditions, the fear to hit structures like the capsule is no longer warranted📌
در این شرایط ترس از برخورد با سازه هایی مانند کپسول دیگر قابل توجه نیست.
5- preserve /prɪˈzɜːrv/
keep safe ، protect
حفظ کردن، محافظت کردن
.The agreement preserved our right to limit trade in endangered species📌
این توافق نامه حق ما را در محدود کردن تجارت با گونه های در معرض خطر حفظ کرد.
.Putting varnish on wood is a way of preserving it📌
قرار دادن لاک روی چوب راهی برای حفظ آن است.
6- denounce /dɪˈnaʊns/
condemn ، damn
محکوم کردن، تقبیح کردن، سرزنش کردن ، شدیدا ابراز نارضایتی کردن
.The government’s economic policy has been denounced on all sides📌
سیاست اقتصادی دولت از هر طرف تقبیح شده است.
.He denounced the election as a farce📌
وی انتخابات را به عنوان یک مضحکه محکوم کرد.
7- unique /juːˈniːk/
particular، individual
بی نظیر ، منحصر به فرد ، تک
.Each person’s genetic code is unique except in the case of identical twins📌
کد ژنتیکی هر فردی منحصر به فرد است ،مگر در مورد دوقلوهای یکسان.
.Do not miss this unique opportunity to buy all six pans at half the recommended price📌
این فرصت بی نظیر را برای خرید هر شش ماهیتابه با نصف قیمت پیشنهادی از دست ندهید.
.Fingerprints are unique to every individual📌
اثر انگشت مخصوص هر فرد است.
8- torrent /ˈtɔːr.ənt/
flood ،overflow
طغیان آب ، سیلاب، جریان خروشان و پرفشار آب
.Heavy rainfall turned the river into a torrent📌
باران شدید رودخانه را به سیلاب تبدیل کرد.
.Such torrents of verbiage can be self-defeating📌
چنین سیل گفتاری میتواند خود شکن باشد.
9- resent /rɪˈzent/
irritate، annoy
رنجیدن ، دلخور شدن، احساس رنجش به چیزی داشتن
. He resents having to explain his work to other people📌
او ناراحت است که مجبور است کار خود را برای افراد دیگر توضیح دهد.
.People still resent the closure of the local school📌
مردم هنوز از تعطیلی مدرسه محلی ابراز ناراحتی می کنند.
10- molest /məˈlest/
disturb
اذیت کردن ، آزار دادن، مزاحم شدن
.The girl had been molested frequently by her stepfather from the age of eight📌
این دختر از هشت سالگی بطور مکرر توسط ناپدری مورد ازار و اذیت قرار گرفته بود.
.The man had previously been arrested several times for molesting young boys📌
این مرد قبلا چندین بار به جرم ازارو اذیت پسران جوان دستگیره شده بود.
11- gloomy /ˈɡluː.mi/
cheerless، dark
تیره ، غم گرفته ، غم انگیز ، دلگیر
.The cemetery is a gloomy place📌
گورستان مکانی غم انگیز است.
.He watched gloomily as the bus drove off📌
او با غم و اندوه نظاره گر حرکت اتوبوس بود.
.The day began gloomily when the power went out📌
با خاموش شدن برق روز با غم و اندوه اغاز شد.
12- unforeseen
/ˌʌn.fɔːrˈsiːn/
unexpected ،sudden
غیر منتظره ، پیش بینی نشده
.The costs have risen by 20% owing to unforeseen circumstances📌
هزینه ها به دلیل شرایط پیش بینی نشده %20 افزایش یافته است.
.The fund covers unforeseen expenses not paid for by insurance📌
این صندوق هزینه های پیش بینی نشده ای را ک توسط بیمه پرداخت نشده پرداخت می کند.
درس هفتم 504 لغت به پایان رسید. با ما همراه باشید به زودی درس های بعدی هم روی سایت قرار خواهد گرفت.
برای دسترسی و شنیدن پادکست های انگلیسی به کانال تلگرامی ما مراجعه فرمایید.
ضمنا برای دانلود کتاب 1000 collocation به سایت بست ایلتس سر بزنید.
دیدگاهتان را بنویسید