درس ششم 504 لغت

درس ششم 504 لغت
در درس ششم 504 لغت ، مانند دروس گذشته دوازده واژه ی کاربردی انگلیسی را همراه با معنا و مثال و همچنین تلفظ بررسی میکنیم. اگر درس های قبل را نخوانده اید میتوانید با کلیک روی درس های زیر به انها دسترسی پیدا کنید:
1- Approach /əˈproʊtʃ/
come near
نزدیک شدن، نزدیک کردن
?She decided to adopt a different approach and teach English through story-telling.
او تصمیم گرفت روش دیگری را اتخاذ کند و از طریق داستان سرایی انگلیسی را آموزش دهد.
?The traffic lights turned green as we approached the junction.
با نزدیک شدن به تقاطع چراغ های راهنمایی سبز شدند.
?Mathematics teaching at the high school doesn’t even approach the required standard.
آموزش ریاضیات در دبیرستان حتی به استاندارد لازم هم نمی رسد.
2- Detect /dɪˈtekt/
find out, discover
شناسایی کردن، کشف کردن، پی بردن به، فهمیدن، تشخیص دادن
?Some sounds can only be detected by dogs ear.
برخی از صداها فقط با گوش سگ قابل تشخیص است.
?The alarm should go on automatically as soon as smoke is detected.
هشدار باید به محض تشخیص دود به طور خودکار روشن شود.
?In the future, cars equipped with on-board computers will be able to detect and avoid traffic jams automatically.
در آینده ، اتومبیل های مجهز به کامپیوترهای داخلی می توانند به طور خودکار ترافیک را تشخیص داده و از آن جلوگیری کنند.
3- Defect /ˈdiː.fekt/
fault, flaw
نقص، عیب، کمبود، کاستی، ضعف، ایراد
?There are so many defects in their education system.
نقص های زیادی در سیستم آموزشی انها وجود دارد.
?Jimmy was born with a rare heart defect.
جیمی با یک نقص قلبی نادر متولد شد.
?Doctors examined the baby and could find no physical defects.
پزشکان نوزاد را معاینه کردند و هیچ نقص جسمانی پیدا نکردند.
4- Employee /ɪmˈplɔɪ.iː/
jobholder, worker
کارمند، حقوق بگیر
?Some of the temporary employees later will be hired as permanent staff.
برخی از کارمندان موقت بعداً به عنوان کارمند ثابت استخدام خواهند شد.
?The majority of the female employees are so young.
بخش عمده ی کارمندان خانم بسیار جوانند.
?Employees who join the company after June receive a percentage of the annual bonus.
کارکنانی که پس از ماه ژوئن به این شرکت بپیوندند ، درصدی از پاداش سالانه را دریافت می کنند.
5- Neglect /nɪˈɡlekt/
ignore, disregard
بی توجهی کردن به، غفلت کردن از، بی اعتنایی کردن
?She neglects her poor dogs – she never takes them for walks or gives them any attention.
او از سگهای بیچاره ی خود غافل می شود – هرگز آنها را به پیاده روی نمی برد و توجهی به آنها نمی کند.
?Students today can not so easily neglect financial worries as their predecessors twenty years before.
دانش آموزان امروز نمی توانند مثل دانش اموزان بیست سال قبل از خود به راحتی به نگرانی های مالی بی توجهی کنند.
?The government is neglecting its duty to protect the vulnerable.
دولت دارد از وظیفه خود در حمایت از آسیب پذیرها غفلت می کند.
6- Deceive /dɪˈsiːv/
mislead, misguide
گول زدن، خیانت کردن، نارو زدن، دروغ گفتن
?He had been deceived by a girl claiming to be the daughter of a millionaire.
او توسط دختری که ادعا می کند دختر یک میلیونر است فریب خورده بود.
?The company deceives customers by selling old computers as new ones.
این شرکت با فروش رایانه های قدیمی به جای جدید، مشتریان را فریب میدهد.
?Anna thinks he’ll come back, but she’s deceiving herself.
آنا فکر می کند او برمی گردد ، اما خودش را فریب می دهد..
7- Undoubtedly /ʌnˈdɑʊ·t̬ɪd·li/
certainly – definitely
بدون شک و تردید، یقیناٌ، مسلماٌ
?He is undoubtedly Iran’s best captain of recent times.
او بدون شک بهترین کاپیتان چند وقت اخیر ایران است.
?This is undoubtedly the best cheese cake I’ve ever tasted.
این بدون شک بهترین کیک پنیری است که من مزه کرده ام.
8- Popular /ˈpɑː.pjə.lər/
fashionable, liked by most people
عامه پسند، محبوب، رایج، پرطرفدار
?It’s the good weather that makes France such a popular tourist destination.
این هوای خوب است که فرانسه را به چنین مقصد محبوب گردشگری ای تبدیل کرده است.
?The short policies have not been popular with the voters.
سیاست های کوتاه مدت مورد پسند رای دهندگان نبوده است.
?Marry was popular and self-confident at school, and we weren’t surprised at her later success.
مری در مدرسه محبوب بود و اعتماد بنفس داشت و از موفقیت بعدی او متعجب نشدیم.
9- Thorough /ˈθɝː.oʊ/
complete
سر تا سر، کامل
?Have you had a thorough medical check-up within the last year?
آیا طی یک سال گذشته معاینه پزشکی کامل انجام داده اید؟
?We did a thorough search of the area but found nothing.
ما یک جستجوی دقیق در منطقه انجام دادیم اما چیزی پیدا نکردیم.
? The aim should be to carry out a prompt and thorough investigation.
هدف باید انجام یک تحقیق سریع و کامل باشد.
10- Client /ˈklaɪ.ənt/
customer
مشتری، موکل
?We have to Make sure our potential clients know about all of your services.
ما باید اطمینان حاصل کنیم که مشتریان بالقوه ما از همه خدماتمان مطلع هستند.
?Mrs. Smith has been a client of this mall for many years.
خانم اسمیت سالها مشتری این مرکز خرید بوده است.
11- Comprehensive /ˌkɑːm.prəˈhen.sɪv/
complete – inclusive – cover-all
جامع، کامل، گسترده، فراگیر
?The report includes a comprehensive study of the company’s training needs.
این گزارش شامل یک مطالعه جامع از نیازهای آموزشی شرکت است.
?If you are a young, inexperienced driver, it is worth having comprehensive insurance.
اگر راننده جوان و کم تجربه ای هستید ، داشتن یک بیمه جامع ارزشش را دارد.
?After a comprehensive exam, his doctor said he was in good condition.
بعد از یک آزمایش کامل و جامع، دکتر او گفت که در شرایط خوبی است.
12- Defraud /dɪˈfrɑːd/
cheat
پلیس ها دستگیری هایی را برای توطئه در کلاهبرداری از سرمایه گذاران در دفتر مرکزی انجام دادند.
?Mr. Jones has saved thousands of pounds by defrauding the government.
آقای جونز با کلاهبرداری از دولت هزاران پوند پس انداز کرده است.
.درس ششم 504 لغت به پایان رسید. با ما همراه باشید به زودی درس های بعدی هم روی سایت قرار خواهد گرفت
دیدگاهتان را بنویسید